راز نی

ساخت وبلاگ
گویم از راز نی و از سوختن
گویم از جان را به پایش ریختن
گویم از موجی ، میان موج ها
عاقبت دریا شدن ، بعد از تمام اوجها
گویم از شمسی که راهم را گشود
از دو چشم بر شرر ، از لحظه شکر وجود
گویم از هر ، اربعینی که گذشت
روز هایی که ، منیت می شکست
گویم از درمان هر ، درد بشر
شاهدی کردم ، تمام دردهایم رفت با عشق و نظر
گویم از آن می گساری های شب
ساقی ام میداد باده ، جرعه هایی پر طرب
این طریقت گرچه یاشد ، فارغ از پیر و مرید
لیک با شمع رخش ، پروانگی باید کشید
گفت ما گفتیم و آتش در درون انداختیم
گفتمش از راز نی ، از دوریش چون سوختیم
حالیا گویم تو را ، در وصف وصلی بس عجیب
آن شبی کز عشق جانم ، پاک شد از شر و فریب
کوچ...
ما را در سایت کوچ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehasannazemf بازدید : 195 تاريخ : جمعه 24 خرداد 1398 ساعت: 21:56