در آن شور عریان

ساخت وبلاگ
تو چون چشمه ساران
زلالی و جاری
تو همزاد باران

تو از بطن خاکی
درختی شکفته
تو سروی خرامان

رسیده به خورشید
به سر شور و امید
سراسر بهاران

نشد صورت عشق
بدون نگاهت
بیاید در امکان

سحر جان بیشه
پر از عطر شبنم
تو در پرده پنهان

و من باز آرام
نشستم کنارت
ولی گیج و حیران

کجا خواهد آمد
کجا رفته اصلا
چرا من غزل خوان

تو را دوره کردم
تو در من نبودی ؟
در آن شور عریان
کوچ...
ما را در سایت کوچ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehasannazemf بازدید : 224 تاريخ : سه شنبه 28 اسفند 1397 ساعت: 11:28