امید

ساخت وبلاگ
گر ز حال من دل خسته ی بیمار بپرسید
دل داده آن سرو قدم کو به نسیمی بخرامید
گفتم که دوا نیست مرا رحم کن ای دوست
گفتا که به دار است هر آن سر که خروشید
گفتم که به جانم غمه عشقه دگری نیست
گفتا که به شیدایی تو رنگه زمینیست
گفتم که شود صبح دمی عشق بیاید
گفتا که به بپا خیز و نشو خالی از امید
کوچ...
ما را در سایت کوچ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehasannazemf بازدید : 207 تاريخ : جمعه 28 دی 1397 ساعت: 20:20