کوچ

متن مرتبط با «وحدانیت الله ج» در سایت کوچ نوشته شده است

جان حقیقت

  • آن لحظه پر حادثه چشمان تو زیباست آنجا که حقیقت نه سرابست و نه رویاست آن لحظه صدایم کن و من را نگران باش من در پی تو آمده ام عشق، عیان باش دستی که مرا میبردم دست تو باشد شوقی که مرا می کشدم وصل تو باشد از کثرت نومید به توحید نظر کن تا حان حقیقت همه آیین تو باشد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • درک جمال

  • صحبت اصحاب عشق صحبت مستانه هاستاوج شهیدان عشق برکت پیمانه هاستدر طلب آمد دمی گشت عیان شمس ماجمله ی دیدار ها رحمت و لطف خداستگفت نمی خوانی ازآیه ی شکر و حضورگفتمش این آیه هادرک جمال شماستگفت نظر بر مجاز میکنی اندر سماءصاحب اعجاز هامطرب این ساز هاست, ...ادامه مطلب

  • تجربه ها جدال ها

  • هوای عشقت ، به سرمنگاه توست ، در نظرمببین که آواره شدمکوی به کو ، در سفرمبده نجاتم ای صنماسیر و در بند تنمبگو چگونه پر زنمکه سر به جنت بزنمرانده مرا ، گناه منتو می شوی پناهمپس از همه جدال هاتو می شوی گواهمبه سان عشق اولین که در ازل ، شناختمبه عشق میرسم به توزمانه بی خود شدنم, ...ادامه مطلب

  • چه نجوائیست در بزمت

  • بیاور ساغر عشقیکه مجنون حال خوش داردشبی بی پرده می خواهدکه لیلا را به دست آردچه نجوائیست در بزمتهمه حیران موی توسر شوریده می خواهدکه گیرد ره به سوی توشبانی گر سخن گویمتو سلطانی عطایم کنچو من درویش و در بندمتو با عشقت رهایم کنکمال و عشق ممکن شد پس از آن جرعه ی ساقیخدایا در کنارش باش که باشد شمس ما باقی, ...ادامه مطلب

  • تو در میان جانی

  • تو در ، تو در میان جانی ، تو فارغ از نشان و بی نشانیچو در شبم ، خراب کن ، تمام تاری و غمم که تو امید جاودانیگذر کنم ز کوی تو ، چو بسته ام به موی تو ، دگر ندارم آشیانیشراب کهنه ای بده ، که در طرب رها شوم ، چو مرغ آسمانیهزار توست عشق تو ، در این خمار گم شدم ، بگو ره نهانیچو از تو جویم ، به سر نیابم ولی به دل چو بنگرم ، تویی تمام این معانیشبی به بزمم ، شرر فکنده نگاه پر شراره ات ، تو ای فزون مهربانیبه عشق تو در آتشم ، به شعله ها ولی خوشم ، که میرسم به صبح زندگانیچه ماندن و چی رفتی ، چه بودن و نبودنی ، تو فارغ از زمان و لا مکانی,میان,جانی ...ادامه مطلب

  • در اوج بارانم بیا

  • ای سحرگاه من و ای صبح بیدارم ، بیاچشمهایم منتظر ، ای منجی آخر ، بیامیشود پر وا کنی در سایه ات ماوا کنمهمچو سیمرغی و در سودای پروازم بیاکاش دلتنگی به وصل آخر رسد ناجیه ماتا به شوق روی تو ،هم جان و دل بازم بیانی نزن مطرب، ببین دل تنگیم لبریز شدگریه دارد این هوا ، در اوج بارانم ، بیا ۹۶/۰۵/۱۹ ۰ ۰ حسن ناظم ,اوج,بارانم,بیا ...ادامه مطلب

  • جان به ثواب میرود

  • دل سوی یار میرود ، غنچه به بار میرودطرف سبکبالی و عشق ، مرغ هزار میروداو به طرب نواخته ، سازه من پیاله زنگرچه پرم ازین طرب ، دیده بر آب میرودحال خوشیست عاشقی ، من نه منم هست توییدیده ام این وادی و سر ، پاک به باد میرودگفت مرا بخوان شبی تا که شوم به منزلتجان بدهم به پای او ، جان به ثواب میرود, ...ادامه مطلب

  • در سجود

  • یا للعجب از عشق او قربانی کویش شدممست از می و پیمانه اش در بند گیسویش شدمچرخی زدم بر گرد او شد ذکر جانم ورد اوناسوتیان لاهوتیان سبحان گو همراه من در گفتگوباران رحمت میزد و من در نگاهش غرقه غرقدنیای ما را آب برد گم شد جهان در غرب و شرقآدم که حوا ای نبود این عشق هرجایی نبودبعد از هزاران پرده رفت تا سر سپارد در سجود, ...ادامه مطلب

  • محتاج طبیبانم

  • محتاج طبیبانم سرگشته و حیرانمافتاده به دام عشق شوریده و عطشانمدر میکده پرسیدند کو ساغر و پیمانتگفتم که دلی دارم گر عقل پریشانمآن یار نظر بازم برقی به نگاهش هستکان آتش پنهانش در خویش بسوزانمگفتند تو مجنونی پس در پی لیلاییگفتم به شراب عشق هم لیلی و مجنونم, ...ادامه مطلب

  • که از این حجاب بگذر

  • قدمی به عشق بر دار ، ز شب سیاه بگذرز هوای تازه پر شو ، تو از این غبار بگذرسر کوی عشق بازان ، نخرند زهد ریاییبنشین به قبله عشق ، ز عدد ، حساب بگذرچو فنا شوی در این بزم ، دگرت نشان نماندبه طرب چو پا نهادی، ز غم و عذاب بگذربه بر پیر مغانم ، همه جا صلح و سلام استبه اشارتی ندا داد ، که از این حجاب بگذر, ...ادامه مطلب

  • سجده بی انتها

  • جام به دستم دهی ، درک الستم دهیمستی آن لحظه را ،خود که شکستم ، دهیشور تو چون میبرد، بلبل بی تاب راشعله به جان میزند، عارف بی خواب راحرف نگویم گزاف، شاهد اکبر توییمن نه منم ، گر منم ، عشق مکرر توییمسند دل محضرت ، جان به فدا در فناما به خدا می کنیم ، سجده بی انتها, ...ادامه مطلب

  • جام دل

  • هیچ نبود و هیچ نیست غیر تو در خیال ماعطر و شمیمت آشناست ای گل بی زوال ماهرچه به باغ میزند تگرگ تشویش و جنونمانده به عشق تو به جا این تن زخم دار ماصبح به گفتگو نشست بلبل دل به گلشنتتا که بخوانی اش به بر ، وصل تو آرزوی مابزم شراب و روی گل بلبل مست و جام دلبگو که با وضو شود شاهد ماجرای ما,hl group,hl gross,hl gage,hl geometry,hl geometry definition,hl group glassdoor,hl golf clubs,hl green,hl granite,hl greenberg ...ادامه مطلب

  • جان تو مبتلا نبود

  • گفتمش این که می روی ، به عاشقت روا نبودگفت به چشم عاشقم ، جان تو مبتلا نبودگفتم از این که سوختم از این که پروانه شدمگفت که پر گشودنت به شوق پرواز ، ونه نشان ابتلا نبودگفتمش این گونه شده عاشق راه و مقصدمگفت بهانه ای دگر ، راز درون سینه ات به ما که پوشیده نبودگفتمش این راه تویی مقصد و همراه توییگفت که این گونه بیا نی به تظاهر به ریا ، عشق که این گونه نبود,جان به عشق تو مبتلاست حسین ...ادامه مطلب

  • موسی کلیم الله

  • تنم تبدار عشق است و نگاهم غرق چشمانشبه دل مجنون او گشتم ، چو دادم سر به دیدارشچنانم خواند و آتش زد ، بر این پروانه مفتونکه هست و هستیم را سوخت ، به گرد شمع بیدارشهم آئینه پر از او شد ، هم آن آئینه خالی بودعجب آمد به عقل من ، کجا شد عشق تکرارشبیاور باده ای دیگر ، نگه دارم در این باورکه فرعون درونم را ، کنم موسی به گفتارش,موسی کلیم الله,موسی کلیم الله یعنی چه,موسي كليم الله,موسي كليم الله كرتون,موسي كليم الله الجزء الاول,سریال موسی کلیم الله,مسلسل موسي كليم الله,حضرت موسی کلیم الله,قصة موسي كليم الله,سيدنا موسي كليم الله ...ادامه مطلب

  • وحدانی

  • گر مرا مستانه می خوانی بیاگر سری دیوانه می خواهی بیاگر که با جان ربنا را گفته ایسر به دار عشق و قربانی بیابند تن زندان ابرار من استگر رها از بند و زندانی بیاپر زدم با شوق رویش بی هواگفت بنگر گرکه سیمرغی و وحدانی بیا,وحدانیت خداوند,وحدانیت خداوند ج,وحدانیت الله,وحدانیت خدا,وحدانیت و اوصاف خداوند,وحدانیت الله ج,وحدانی رضا,وحدانی معنی,وحدانی نیا,حسین وحدانی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها