کوچ

متن مرتبط با «ای شکوه بیکران اندوه من» در سایت کوچ نوشته شده است

سر بی قرار من ، تو

  • به قمار عشق من، توسر بی قرار من ، توهمه سایه ها فریبندهمه سایه سار من ، تونگران ناز لیلی سر اواره مجنونسر من کسی نداردهمه سر بهانه ام ، توسر اینکه گشت شیدابه دو جام وصل عارفمن ازین هوا که مستممی و پیمانه ی من ، تودگران خبر ندارندز نوای ساز مطربمنه با خبر سمائیمرکز طواف من ، تو بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بگریزم و بیایم

  • نه ازین سفر توانم بگریزم و بیایمنه توان دور بودن ز تو دلربای دارمنه شود که بی تو باشم سر لحظه مناهی نه قضای عشق خواهد که فنا شود تباهینه صدای دل نشینی که شبیه ساز مطربنه نوای بس حزینی که بگوید از نواقبنه بدانم و بفهمم که تویی ورای فهممنه به سوگ جان نشینم که رود خیال مبهمدر عدم بنشسته بر بال وجودچند روزی آمدم اندر هبوط, ...ادامه مطلب

  • تو بهار منی

  • تو نو بهار منی همیشه کنار منی در اوج بی قراری من تویی که قرار منی   صدای پای نسیم مرا به خاطره برد میان خاطره ها  تو در خیال منی   در این مسیر خطیر پر از شرارت و گیر تو آمدی چون شمس و دستگیر من   خبر نداشت به عشق زلال می شود آب در آن میس و جامی که می دهد صنمی  , ...ادامه مطلب

  • سلطان من

  • ای شمس من ، برهان من، فرمانده و خاقان منای جان من جانان من ، ای برتر و سلطان منروح مسیحی دم تویی ، درمانگر این خسته تنچون بر تو وصلم میشوم ، شاهد به جنات عدنگوید چه این پروانه در ، وصف دو چشمت ماهروآیا که پیدا می شود ، روی تو در این انجمندر حال عشاق آمده ، مجنونی و سرگشتگیپیر و مرادم پا بنه ، در بزم و شوری درفکن, ...ادامه مطلب

  • تمام عشق من به تو

  • تمام عشق من به تو  ، از آن  ، نگاه اولین برای بردن دلم  ، چه کرده ای تو نازنین تمام شوق وصل را  ، ز چشم تو گرفته ام دگر چه مانده از دلم ، پر از تو گشته دلنشین نگاه میکنم به تو ، به هر کجا که بنگرم ببین چگونه مانده ام ، سر به هوا درین زمین درین مجال عاشقی ، بر تو کسی حریف نیست تمام دل نوشته ها ، به وصف توست مه جبین, ...ادامه مطلب

  • مست به مینای تو

  • شهره آفاق عشق گشته ام از عشق تورفته ام اندر سما کوی به کوی ، کوی توگر نتوانم رسم خرده بر این خاک نیستخاکی بی مقصدم واله و مفتون توگفت شبی مطربی در طرب آ و بخوانخواندم از آن شب به عشق هر نفس از روی توگر که نشانم دهی یا که دهی از سبومن به جهان خرم ام مست به مینای تو, ...ادامه مطلب

  • باید رها باشی رها

  • برای بر پایی عشق , باید رها باشی , رهاحتی رها از خویشتن , فرزند ومال و ادعاباید که قربانی کنی با عشق ، نه ترس ودرنگباید بدانی میدهی ، این تحفه در راه خداآنجا که احساس یقین ، در عشق بیدارت کندتردید واهی میرود ، پا در رکاب و بی صداظهر دهم مولا حسین ع آمد به قربانگاه خودفرزند و یاران داده بود ، آمد که خود سازد رهاحسن ناظم نهم محرم, ...ادامه مطلب

  • شمس من

  • ای شریان جان من ای مه جاودان منصبحم و تعبیر تویی یوسف خواب دان منلعبت و دل ربای من شمعی و ره نمای منبی تو ملول مانده ام شمس من و خدای منگفتمش ای که پر زنی جلوه چو سیمرغ کنیشه پر و در اوج تویی پر زده در هوای منگفت چنین مخوان مگو چون مگسم به کوی اوبین و به توحید ببین جمله ی جلوه های من, ...ادامه مطلب

  • نایاب

  • شب آدینه و مهتاب رخی در بر منوندرین شورجهان نیست شده در سر منخواب چشمان تو را نیست مثال دگریتاب من برده نگاهی که کند دلبر منفاش شد راز من و صحبت هر بازاریشده دیوانگی و پرسه بی مقصد منگفتمش ای گل نایاب تو را میخواهمگفت زین پرده برون آ و ببین گوهر من, ...ادامه مطلب

  • ومن راز این راز

  • نمیدونم این حس همین حس پروازکجا در وجودم چگونه شد آغازنمیدونم اونجا کجای زمان بودکه پروا نکردم ز سودای پروازتو پروانه گی ها توی خستگی هاتو اوج و فرودم تو شمعم شدی بازکنار سپیده ، یه کم بی قرارمنشونی ز شب نیست منم راز این راز, ...ادامه مطلب

  • این غم و راز نهان

  • جام یکباره تهی شد ، چو شدی در یادممست چشمان تو بودم که به دام افتادمساقیا می بده با عقل مرا کاری نیستآن هوس رفته ، کنون از دو جهان آزادمگفت ای مرغک پرران ، بنشین بر بامتگفتمش بی سر و دلتنگ ، کجا افتادمگفت از حال تو بیهوده نپرسم درویشاین غم و راز نهان ، من به دلت بنهادم,نهان ...ادامه مطلب

  • ای که مسیحا نفسی

  • کاش در کوچه تنهایی مانیمه شبی مهتابیمثل ، ماهی بدرخشیو مرا دریابیخم توحید تو ما رابه چنان ، مستی بردکه طلب فتاده بر جانپس از آن بیتابینگرانم که به چشمان تومدیون مانمکه تو بیداری و جا مانده اماندر خوابیغم هجران تو راای که مسیحا نفسیبه که گویم به خدا نیست مراجز تو کسی,مسیحا,نفسی ...ادامه مطلب

  • ای عشق

  • تمام تار و پودم ، از تو ای عشقبرای با تو بودن ، با تو ای عشقدر این ظلمت ، که من عطشان نورمبه چشمان تو می آید سحر ، عشقبرای آخرین مقصد ، در این کوچتویی تنها دلیلم ، نازنین عشقهزاران بار دیگر خواهم آمدولی آرام و پایانم تویی ، عشق, ...ادامه مطلب

  • سرِ این باده خمارم

  • چو رسیده ام به عشقشدگر آرزو ندارممن سر سپرده راهیجز به کوی او ندارمطلبی فکنده در جانکه نموده بی قرارمبه خدا که تا نیابمسر این باده خمارمچه نموده ای به جانمپس از آن شراب کاریفلقی برم عیان کنکه خراب و می گسارمچو غلام عشق باشمو به بزم عشق بازانبه جز این قمار جانیره دیگری ندارم, ...ادامه مطلب

  • راهی دریای عشق

  • سمت فنا می رود جان به تمنای عشقتا به کجا می رود دل به تولای عشقصورت آن ماه رو در پس آیینه هامی بردم کو به کو وادی بینای عشقسر به عدم داده را فرصت اقرار نیستتا که کند گفتگو از مه بیتای عشقبنده ی در پرده را شوق تو سازد رهاچون ز جهان کنده ها راهی دریای عشق ۹۶/۰۳/۲۳ ۰ ۰ حسن ناظم , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها