کاش در کوچه تنهایی مانیمه شبی مهتابیمثل ، ماهی بدرخشیو مرا دریابیخم توحید تو ما رابه چنان ، مستی بردکه طلب فتاده بر جانپس از آن بیتابینگرانم که به چشمان تومدیون مانمکه تو بیداری و جا مانده اماندر خوابیغم هجران تو راای که مسیحا نفسیبه که گویم به خدا نیست مراجز تو کسی,مسیحا,نفسی ...ادامه مطلب